کدام آبان؟ هادی خرسندی

 

کدام آبان؟

هادی خرسندی

 

A red liquid is spilled on the floor.

پوران حشمدار می‌گوید: «… Ú¯Ùتند از دÙتر رهبری تماس می‌گیریم،… شما شکایت کردید؟ Ú¯Ùتم بله. Ú¯Ùتند چه‌جوری بوده، Ú†ÛŒ بوده؟ Ú¯Ùتم برادرم…. آبان کشته شده. Ú¯Ùتند کدام آبان؟…» Ù€ رادیو Ùردا

***

کدام آبان؟

کدام آبان؟ همان آبان خونین
که خون‌ها کم بهاتر شد ز بنزین
*
همان آبان Ú©Ù‡ آقا داد Ùرمان
به قلع Ùˆ قمع Ø·Ùلان، نوجوانان
*
همان آبان که آن سردار سرتیپ
به مردم تیر زد از داخل جیپ
*
همان آبان که خون از آسمان ریخت
به آسÙالت خیابان‌ها درآمیخت
*
همان آبان که پویا بختیاری
تنش پر لاله شد از خون٠جاری
*
همان آبان که آنها با دلیری!
جوان و بچه را بردند اسیری
*
کدام آبان؟ همان آبان خونبار
که هم کشتند و هم بردند بسیار
*
همان آبان که ماهی آشنا بود
درخشان توی تقویم شما بود
*
همان آبان که هر مامور و مسئول
به کار دزدی خود بود مشغول
*
همان آبان که گم شد نزد یارو
سه تا صندÙÙ‚ دلار Ùˆ پوند Ùˆ یورو
*
همان آبان که شش تا کامیون ارز
روانه شد به جائی خارج از مرز
*
همان ماهی که آن قالتاق قاضی
بدادی حکم تسخیر اراضی
*
همان ماهی که خیلی سهل و آسان
به غارت رÙت املاک لواسان
*
همان آبان که اینترنت نشد باز
مبادا Ùاش عالم گردد این راز
*

کدام آبان؟ همان ماه جنایت
که آن مادر از آن دارد شکایت
*
همان آبان Ú©Ù‡ صدها Ø·ÙÙ„ معصوم
نشد زندانشان مکشو٠و معلوم
*
همان آبان Ú©Ù‡ Ú©ÙØ´ÛŒ بچگانه
بماند از Ú¯Ù… شده Ø·ÙÙ„ÛŒ نشانه
*
بپرس از البسه-شخصی به تن‌ها
چه آمد بر سر تن‌ها، بدن‌ها
*
بپرس آن شب هیولاها چه کردند
بگو با بچه‌های ما چه کردند
*

ببینم‌ای جناب Ú†Ùیه بر دوش
به این زودی شدت آبان Ùراموش؟
*
به یادت نیست آن ایام خونریز
شب غمگین وحشتزای پائیز؟
*
همان شب که بسیجی و سپاهی
به تیر آماده در قعر سیاهی
*
شب جنگ گلوله با سر و دست
«بزن بر Ùرقشان تا Ùرصتی هست!»
*
«بزن بعداً بگو الله اکبر!»
«بزن Ú©Ù‡ اینچنین Ùرموده رهبر!»
*

کدام آبان؟ همان آبان معروÙ
Ú©Ù‡ کمتر اعتراضی، بود موقوÙ
*
ندیدی طبق دستور اکیدت؟
چه‌ها کردند عمّال پلیدت؟
*
نمیدیدی اÙÙ‚ لبریز خون است؟
سپیده سرخ رنگ و لاله گون است؟
*
ندیدی زخم‌های آسمان را؟
ندیدی گریه رنگین کمان را؟
*
ندیدی خون به روی ماه و خورشید
چگونه با تلألو میدرخشید؟
*
ندیدی آن پدرهای پریشان
Ú©Ù‡ میلرزد ÙÙ„Ú© از خشم ایشان؟
*
تو آن چشمان گریان را ندیدی؟
تو آن دل‌های بریان را ندیدی؟
*
ندیدی مادری اندوهناک است؟
به روی دست او Ø·ÙÙ„ÛŒ هلاک است؟
*
نمیدیدی پدر چون کوه غم بود؟
نمیدیدی که پشت کوه خم بود؟
*
ندیدی آنهمه چشمان غمناک
مثال چشمه، خون میریخت بر خاک؟
*
ندیدی آن جوان‌ها را سیه پوش
همه بÙغ کرده Ùˆ غمگین Ùˆ خاموش؟
*
ندیدی مام میهن زار میزد
برایش نیکتا گیتار میزد؟
*
تو یادت رÙته Ùˆ ما یادمان هست
الو! بعله معظّم، شب دراز است!